ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا IMC

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا IMC

بازاریابی و تبلیغات اصول خاص خود را دارد. پس از آنکه ما مخاطب هدف را شناسایی کردیم باید محصول خود را به آنان معرفی کنیم. اما این معرفی باید به گونه‌ای باشد که آن‌ها را متقاعد به مصرف محصول کند. تبلیغات نیز دارای اصول و قواعد خاص خود می‌باشد. یکی از این اصول ارتباطات یکپارچه یا به اختصار IMC است. جاب تیم قصد دارد در این مقاله اطلاعات کاملی را در رابطه با ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc در اختیار شما قرار دهد. بنابراین همراه ما باشید تا با این اصول و قوانین آشنا شویم. علاوه بر آن نکات طلایی IMC را نیز بررسی خواهیم کرد. اما ابتدا بیایید دقیق‌تر بررسی کنیم که ارتباطات یکپارچه بازاریابی چیست؟

زمان مطالعه: 3 دقیقه
بازدید: 2969
پرسش و پاسخ: 2

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc چیست؟ چه مزایا و موانعی دارد؟ چرا از اهمیت برخوردار است؟  تمام سوالاتی است که سعی داریم در این مقاله به آن‌ها بپردازیم؛ بنابراین توصیه می‌کنیم ما را تا انتهای این مقاله همراهی کنید.

فرایند بازاریابی و تبلیغات نیز مانند هر کار و فعالیت دیگری از اصول خاص خود برخوردار است. پس از اینکه مخاطب هدف خود را شناسایی کردیم نوبت به معرفی محصول به این مخاطب هدف می‌رسد، معرفی ما باید به نوعی باشد که مخاطب را متقاعد به خرید و مصرف محصول کند؛ بنابراین تبلیغات نیز دارای اصول و قوانین خاص خود است که از بین این اصول می‌توان به ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc اشاره کرد.

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا ‏imc چیست؟

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc که مخفف عبارت Integrated Marketing Communication است را می‌توان یک الزام برای موفقیت شما در زمینه‌ بازاریابی در درازمدت به شمار آورد که اثربخشی و به نتیجه رسیدن همه کمپین‌های بازاریابی شما به مقدار زیادی به آن بستگی دارد.

از جمله ابزارهای مهم بازاریابی می‌توان به ترویج و تبلیغ محصولات در بین مخاطبان اشاره کرد که مجموعه‌ای از ابزارهای ارتباطی مخصوص به خود را شامل می‌شود.  همه این ابزارهای ارتباطی هنگامی بهتر عمل کرده و نتیجه بخش می‌شوند که با یکدیگر هماهنگ باشند. شما با استفاده از ابزار imc می‌توانید مطمئن شوید که تمام شیوه‌های ارتباطی و پیام‌های شما با دقت و مناسب با یکدیگر پیوند خورده‌اند. ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc در واقع به معنای یکپارچه کردن همه ابزار‌های پیشنهادی فروش برای هماهنگ کردن کارکرد همه آن‌ها با هم است. در واقع  ‏imc فرآیندی است که تمامی پیام‌های یک برند را یکپارچه سازی می‌کند تا آن‌ها را در تمامی رسانه‌هایی که برند از آن‌ها برای دست یافتن به مخاطب هدف خود استفاده می‌کند یکسان سازی کند. این یک رویکرد استراتژیک‌است که تاکتیک‌ها و ارتباطات مورد استفاده در تمام کانال‌های بازاریابی شما را هدایت می‌کند.

 این یکپارچه سازی شامل یکپارچگی تمامی نرم افزارهای کاربردی رومیزی یا تجاری، لوازم صوتی ثابت یا متحرک، پیغام گذاری سریع و ایمیل، پروتکل اینترنت، صدا روی پروتکل اینترنت، پست صوتی، کنفرانس صوتی تصویری روی وب، پیغام گذاری یکپارچه و لوازم امکانات ارتباطی دیگر است.

برای بهتر متوجه شدن مفهوم ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک مثال میزنیم؛ فرض کنید که شما  با هدف پخت غذای مناسب با ذائقه مشتری و با کیفیت بالا یک رستوران را افتتاح کرده و آن را اداره می‌کنید. شما برای دستیابی به هدف خود از بهترین آشپزها و ماهرترین پرسنل استفاده می‌کنید و هدف خود را به آن‌ها نیز انتقال می‌دهید و همه با هم در راستای رسیدن به این هدف قدم بر می دارید و مسلماً نتیجه دستیابی به اهداف است. حال فرض کنید یکی از پرسنل رستوران شما بدون این که اهمیتی به اهداف شما دهد و با ایده و ترفند خود کارش را پیش می‌برد،  برای مثال شما با غذای کم نمک موافق هستید تا مشتری بتواند متناسب با سلیقه و ذائقه خود به تنظیم نمک غذا بپردازد، ولی آشپز شما با این مسئله مخالف است و سعی بر پخت غذای خوش نمک دارد. حال در این صورت ممکن است مشتری شما غذایی را سفارش دهد و به خاطر مقدار نمک آن  اعتراضی مطرح شود و شما یکی از مشتریان خود را از دست دهید.  این مسئله به این دلیل است که مجموعه شما  و هدف شما با هم هماهنگ نبودند و در واقع رستوران شما به صورت به هم ریخته در حال فعالیت است و شما و گروه شما با هم در راستای هدف مشخص خود قدم بر نمی‌دارید؛ در نتیجه می‌توان گفت ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc به این معنی است که شما و مجموعه شما در راستای هدف مشخص خود به صورت کاملاً یکپارچه گام بردارید. امروزه بسیاری از برندها از این ابزار چه در داخل و چه خارج از کشور برای ارتقاء کسب و کار خود استفاده می‌کنند.

بیشتر بخوانیم : مدیریت ارتباط با مشتری یا crm چیست؟

اهمیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا ‏imc

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc از اهمیت بسیاری برای سازمان‌ها و برند‌ها و به طور کلی برای کسانی که به دنبال ارتقاء و پیشرفت کسب و کار خود هستند، برخوردار است. چرا که این ابزار نقش بسیار موثری را در رساندن پیام برند شما به مخاطبان شما با کمترین هزینه ممکن را ایفا می‌کند. شما چه بخواهید به طور مستقیم با مشتری خود ارتباط بگیرید و یا اینکه مخاطب شما برند دیگری باشد یعنی شما دارای یک تجارت b2b  باشید می‌توانید با ارسال اطلاعات کافی از خصوصیات برند خود به آ‌نها و ایجاد اعتماد در مخاطبان خود، آن‌ها را در طولانی مدت با خود همراه کنید.

هر سازمانی از کانال‌های متعدد و مختلفی برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود استفاده می‌کند. در دنیای دیجیتال امروز ما از کانال‌های سنتی و کمی همچون تلویزیون (آگهی و تبلیغات تلویزیونی)، روزنامه، رادیو، صندوق‌های پستی و تبلیغات خارج از خانه فاصله گرفته‌ایم. امروزه دستیابی به همه رسانه‌هایی که بتوان از طریق آن‌ها با مشتریان ارتباط گرفت دشوار است، با این حال برای بسیاری از شرکت‌ها تمرکز همزمان روی چندین کانال بازاریابی بسیار ضروری است.

این فرایند بازاریابی همه کانالی به یک رویکرد استراتژیک نیاز دارد تا بتواند همه این کانال‌ها را در جهت دستیابی به اهداف بازاریابی هماهنگ کند و در واقع این زمانی است که imc وارد کار می‌شود. روش بازاریابی یکپارچه را می‌توان بسیار بهتر از روش‌های دیگر جذب مشتری نامبر چراکه در این روش انتقادات و پیشنهادات مشتری بسیار اهمیت می‌یابد؛ بنابراین برندهایی که از این روش بازاریابی استفاده می‌کنند، می‌توانند مخاطبان بسیاری را به خود جذب کنند، به همین دلیل ‏imc را ترکیب دقیقی از تبلیغات روابط عمومی بازاریابی مستقیم می‌دانند.

به‌طورکلی چهار دلیل اصلی برای اهمیت  ‏imc وجود دارد که در زیر به هر یک از آن‌ها به طور مختصر خواهیم پرداخت.

  1. نیاز به ثبات در کل مسیر سفر مشتری

دفعه بعدی که قصد خرید چیزی را داشتید اول به این فکر کنید که چه زمانی نام برند محصول و خود محصول را شنیدید و چگونه تصمیم به خرید آن گرفتید؟ علاوه بر کالاهایی که قصد خرید آن‌ها برای اولین بار را دارید، کالا‌های بسیاری وجود دارند که ممکن است شما آن‌ها را برای اولین بار نخرید؟ هنگامی که شما یک خرید کامل را انجام می‌دهید که ممکن است اول تا آخر آن در یک روز صورت بگیرد، ماننئ خرید یک لباس و یا این پروسه می‌تواند چندین سال طول بکشد، مانند خرید یک ماشین. این مسئله مربوط به قیف بازاریابی است و در آن فرایندی که نشان می‌دهد چگونه افراد طی پروسه اولین یادگیری درباره یک برند تا خرید آن به مشتری تبدیل می‌شود. در اصل افزایش میزان مشتری شما در این روش ساده است؛ شما تا جایی که امکان دارد افراد زیادی را به بالای قیف ببرید و سعی کنید نشت بین مراحل قیف را به حداقل برسانید. البته این روش بسیار پیچیده است در غیر این صورت ما شغل بازاریابی را نداشتیم.

 اما مسئله‌ای که قطعی است این است که برقراری ارتباط به روش ثابت و قابل تشخیص در تمامی کانال‌های بازاریابی شما باعث ایجاد یک سفر روان مشتری در کل قیف بازاریابی می‌شود. شما در حالت ایده‌آل قصد دارید که بر اساس محصول  و برندی که در رابطه‌با آن ایجاد آگاهی می‌کنید مشتریان بالقوه را به سمت پایین‌تر قیف هدایت کنید و این چیزی است که  ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc  بسیار به آن کمک می‌کند.

در مورد قیف بازاریابی : قیف فروش در بازاریابی چیست؟

  1. ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc به برندسازی کمک می‌کند

گفتیم که برقراری ارتباط به شیوه ثابت و قابل تشخیص بخش بزرگی از برندسازی را تشکیل می‌د‌هد. در واقع شما می‌خواهید افراد به تمامی کمپین‌های شما بپیوندند و یک مجموعه ارتباطی را که با نام تجاری شما پیوند خورده، ایجاد نمایند و آن را تقویت کنند. حالا شما باید برای ارائه یک پیام واضح و مناسب در زمان مناسب تلاش کنید.

اما کلید ایجاد یک برند و ایجاد همراهی مخاطبان با شما به کدهای برند یا دارایی‌های متمایز بستگی دارد. کد برند یا دارایی متمایز هر چیزی است که شما به طور متداول در ارتباطات خود از آن‌ها استفاده می‌کنید. می‌‌خواهیم نشان دهیم که چگونه این کدهای برند و  imc باهم ارتباط دارند. کد گذاری ارتباطات شما باید بخشی از یکپارچه سازی ارتباطات شما باشد تا به این ترتیب شما بتوانید کمپین‌های خود را به هم پیوند دهید و برجسته بودن آن را حفظ کرده و توسط آن به تقویت تصویر برند خود بپردازید.

از جمله رایج‌ترین کدهایی که می‌توان نام برد، لوگو است (طراحی لوگو حرفه ای) که هر برند و شرکتی لوگو خاص خود را دارد. اکثر شرکت‌ها، سبک‌ها و طرح‌های بصری خاصی دارند که آن هم به عنوان کد به شمار می‌آید. شما باید سعی کنید در مجموع سه تا پنج کد برای برند خود داشته باشید. نکته دیگر در مورد کدهای برند و imc این است که شما وقتی که فکر می‌کنید بیش از حد کدها را وارد ارتباطات خود کرده و در استفاده از آن‌ها افراط کرده‌اید حتی باید بیشتر کد گذاری کنید چرا که ممکن است ما به عنوان یک بازاریاب موضوع را متفاوت از مخاطبان هدف خود درک کنیم. در واقع چیزی که برای ما طاقت فرسا است ممکن است آستانه‌ای برای افراد دیگری باشد که به طور مداوم به این کدها توجه می‌کنند.

  1. استفاده صحیح از ترکیب مناسب کانال‌های بازاریابی یا همان ‏imc موجب افزایش اثربخشی کمپین می‌شود:

‏ ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc باعث می‌شود که شما در انتخاب کانال‌های بازاریابی و نحوه استفاده از آن‌ها تجدید نظر کنید، چرا که امروزه راه‌های بیشماری برای دسترسی به مخاطبان آنلاین و آفلاین وجود دارد و شما باید در  انتخاب این راهها بسیار حساس باشید. در واقع شما احتمالاً نمی‌توانید کار بسیار زیادی با یک محصول صنعتی تجارت b2b  در یک پلتفرم و کانال مانند تیک تاک انجام دهید و از طرفی ادغام آن با بقیه کانال‌های ارتباطی برای شما دشوار خواهد بود. از طرف دیگر شما باید تمام تلاش خود را به کار بگیرید که در تمامی کانالها و رسانه‌هایی که به شما مربوط است فعال باشید و حضور پر رنگ داشته باشید. هر چقدر تعداد کانال‌های رسانه‌ای را بیشتر کرده و حضور خود را در آن‌ها پر رنگ‌تر کنید، کمپین شما موثرتر واقع خواهد شد که البته گفتن آن بسیار آسان‌تر از انجام آن است.

به طور کلی ایده‌آل‌ترین راهکار یکپارچه‌سازی ارتباطات برای شما این است که ۶۰ درصد از بودجه خود را در بخش ساخت برند صرف کرده و ۴۰ درصد مابقی را برای افزایش فروش صرف کنید( این از جمله ارزشمندترین تحقیقات بازاریابی در دو دهه اخیر است)؛ بنابراین درصد ترکیب کانال‌های بازاریابی شما باید چیزی حدود ۶۰ به ۴۰ باشد.

برای برخی برندسازی از طریق تلویزیون، بیلبورد تبلیغاتی (طراحی بیلبورد)، یوتیوب و غیره مناسب‌تر است. در حالی که ممکن است برای برخی دیگر فعال سازی برند و فروش از طریق تبلیغات بازاریابی مجدد و تبلیغات جستجو مناسب‌تر باشد. البته نکته مهم در این زمینه این است که بسیاری از کانال‌ها در زمینه اهداف با همدیگر یکپارچه بوده و دارای همپوشانی هستند؛ بنابراین نیازی نیست که نگران دقت در این مراحل باشید.

ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc موجب تقویت کانال‌های بازاریابی می‌شود:

اگر ارتباط شما به درستی شکل گرفته باشد کانال‌های بازاریابی می‌توانند رشد شرکت شما را بیشتر از پیش کنند. این مفهوم ابتدا از فلایویل بازاریابی توسط رند فیشکین رایج شد و در واقع بهترین راه برای توضیح دقیق آن این است که یکی از نمودارهای چرخ  طیار یا چرخ لنگر را مشاهده کنید.

هنگامی که کانال‌های بازاریابی شما به درستی، یکپارچه و همگام شده باشند می‌توانید به اثر این  چرخه لنگر تکیه کنید. محرک اصلی بازاریابی متاثر از رشد شما و تاثیر بلندمدت و ترکیبی بازاریابی دهان به دهان همراه با سئو و بازاریابی محتوا است.

مفهوم IMC در بازاریابی به همین معناست Integrated Marketing Communication


اهمیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC 

ارتباطات یکپارچه بازاریابی اهمیت بسیار بالا برای برند های معتبر و کسانی که به دنبال ارتقا کسب و کار خود هستند دارد ، چرا که نقش موثری در رساندن پیام برند شما به مخاطبان خود را با کمترین هزینه دارد ، چنانچه مخاطب شما برند دیگری باشد (B2B  بنگاه به بنگاه) ویا بخواهید از ارتباط مستقیم با مشتری خود بهره ببرید و با رساندن اطلاعات کافی از خصوصیات برند خود به آنها و ایجاد اعتماد برای مخاطب خود آن ها را در طولانی مدت با خود همراه سازید ، IMC بهترین انتخاب است . 
روش بازاریابی یکپارچه روشی بسیار بهتر از روش های دیگر برای جذب مشتری می باشد به طوری که در این روش انتقادات و پیشنهادات مشتری حائز اهمیت است پس به طور قطع برندهایی که از این روش برای بازاریابی استفاده میکنند توجه مخاطبان زیادی را به خود جذب می کنند . 
از این بابت است که میگویند  IMC ترکیب دقیق تبلیغات، روابط عمومی، بازاریابی مستقیم و... می باشد.

مدل کسب و کار هم در امر بازاریابی اهمیت بسزایی دارد بوم مدل کسب و کار چیست و راهنمای کامل طراحی آن (business canvas) را مطالعه کنید.

اهداف رایج ارتباطات بازاریابی یکپارچه

تمامی فعالیت‌های ما در بازاریابی هدفمند هستند. درارتباطات یکپارچه بازاریابی نیز اهدافی وجود دارد که رایج ترین آن‌ها به شرح زیر می‌باشد.

  • توسعه آگاهی مخاطبان از برند
  • افزایش تقاضای مشتریان یا بیزینس برای یک دسته بندی محصول
  • تغییر یا تاثیرگذاری برروی رفتارها و باورهای مشتری
  • افزایش خرید مشتریان
  • تشویق کردن به تکرار خرید
  • ایجاد ترافیک مشتریان در فروشگاه های فیزیکی، وبسایت ها یا دیگر کانال های بازاریابی
  • بهینه سازی تصویر برند
  • افزایش سهم بازار
  • افزایش فروش
  • تاثیرگذاری در تصمیم خرید مشریان

گاهی برخی از سازمان‌ها و یا کسب‌ و کارها به دنبال دستیابی به یک یا چند هدف از میان اهداف ذکر شده هستند.

اهمیت ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC 

اهداف ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc

می‌توان گفت تمامی فعالیت‌های ما در زمینه بازاریابی هدفمند هستند. در ‏imc نیز اهدافی وجود دارد که برخی سازمان‌ها و کسب و کارها به دنبال دستیابی به یک، چند و یا همه این اهداف هستند که در ادامه به رایج‌ترین آن‌ها می‌پردازیم.

  • افزایش آگاهی مخاطبان از برند
  •  افزایش تقاضای مشتریان برای یک دسته بندی محصول
  •  تغییر دادن و یا تاثیر گذاشتن بر روی باور و رفتارهای مشتری
  •  افزایش خرید مشتری
  • تشویق کردن به تکرار خرید مشتریان
  •  به وجود آوردن ترافیک مشتریان در فروشگاه‌های فیزیکی و دیگر کانال‌های بازاریابی
  • بهینه کردن تصویر برند
  •  افزایش دادن سهم بازار
  •  افزایش میزان فروش
  •  تاثیر گذاشتن در تصمیم خرید مشتریان

در جاب تیم کامل ترین چک لیست بازاریابی محتوا (معرفی 11 نکته کلیدی) برای مطالعه شما آماده گردیده است.

ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc

منظور از ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc روش‌های مختلفی است که با استفاده از آن‌ها می‌توانیم ارتباطات یکپارچه را ارتقا داده و به آسانی و با آرامش مسیر رسیدن به اهداف مشخص خود را طی کنیم. برای انجام بازاریابی یکپارچه از جمله مهمترین عوامل برقراری ارتباط موثر با مشتریان است. شما باید مشتری و مخاطب خود را شناخته و با توجه به این شناخت محصولی تولید کنید که مشتری شما را جذب کرده و  آن را راضی کند. نتیجه این عملکرد اعتماد مشتری به شما است و باعث می‌شود که مشتری با اعتماد به شما برای شما تبلیغ کند. مسلما همه افراد به محصول شما نیاز نخواهند داشت؛ بنابراین شما باید در انتخاب محصول تولیدی سلیقه و دقت به خرج دهید و بررسی کنید که دلیل افراد برای سرمایه گذاری در برند شما چیست؟ شما باید یک محصول خاص و جذاب که متناسب با سلیقه مشتریان شما است ارائه کنید و با یک اطلاع رسانی موثر مخاطب خود را جذب کنید.

فرایندهای imc با یکپارچه کردن همه سیستم‌های بازاریابی و فروش در مسیر ارتقاء فعالیت و فروش، کسب و کار شما حرکت کرده و از همه ابزارهای بازار در این جهت استفاده می‌کند. از جمله ابزارهای مورد استفاده ‏ ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • تبلیغات

بدون شک از جمله موثرترین روش‌های فروش تبلیغات است. چه این تبلیغات از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های عمومی صورت گیرد و چه از طریق بیلبوردهای تبلیغاتی، در کل مسئله‌ای که مهم است، محتوای مورد استفاده شما برای تبلیغات است. چرا که شما برای هر ثانیه آن باید متحمل هزینه شوید و از آن مهمتر این است که هرچه محتوای شما جذاب‌تر باشد، مسلماً میزان جذب مخاطب و مشتریان بیشتری را نیز خواهید داشت؛ بنابراین رساندن پیام درست در زمان درست به مخاطب درست بسیار حائز اهمیت است و اگر موفق به انجام تبلیغات خوب برای برند خود نشوید، کسی با خصوصیات منحصر به فرد برند و محصول شما آشنا نخواهد شد و در نتیجه شما چندان فروش مناسبی نیز نخواهید داشت.

  • پروموشن فروش

 از جمله روش‌های دیگری که جهت ارتقاء برند و کسب و کار استفاده می‌شود، استفاده از کوپن‌های تخفیف و طرح‌های تشویقی فروش است. البته به این شرط که در زمان و مکان مناسب صورت گیرد.

  • بازاریابی مستقیم

 این مورد را می‌توان یک موقعیت مناسب و آسان جهت برقراری ارتباط مستقیم با مخاطب به شمار آورد. شما از طریق بازاریابی مستقیم می‌توانید پیام خود را به طور کامل‌تر و واضح‌تر به مشتریان و مخاطبان خود برسانید.

  • فروش شخصی

اینکه بازاریاب یا نماینده فروش یک محصول را به مشتری خود با توجه به اصول فروش بفروشد کمک شایانی به یکپارچگی ارتباطات بازاریابی و ارتقا فروش می کند.

  • فعالیت های روابط عمومی

مسئول روابط عمومی با استفاده از اطلاعیه‌ها و خبرها در راستای ارتقاء فروش کسب و کار فعالیت می کند.

از جمله دیگر ابزارهایی که  ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc در راستای تحقق اهداف از آن‌ها استفاده می کند می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تحقیق
  • برقراری اولین ارتباط با اصول فروش
  • ویزیت مشتری و مخاطب با هدف فروش رسیدگی به شکایات، انتقادات
  • تمام کردن معامله

ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا IMC

تعیین بودجه ارتباطات بازاریابی یکپارچه یا imc

تعیین بودجه در ارتباطات بازاریابی یکپارچه باعث می‌شود که مدیران و مسئولان با توجه به اولویت بندی اهداف و شرایط به برنامه‌ریزی پرداخته و بودجه تعیین کنند. از طرف دیگر این مسئله مدیران را تشویق می‌کند که همین الان گام‌هایی بردارند که بتواند قبل از اینکه مشکلات بسیار بزرگتری به وجود آید آن‌ها را بر طرف کنند.

تعیین بودجه همچنین به همگام سازی فعالیت‌های سازمان با تشویق کردن مدیران به بررسی روابط بین عملکرد خود و عملکرد دیگر دپارتمان‌ها کمک می‌کند، امری که در یکپارچه کردن بازاریابی بسیار کلیدی است.  

اصولاً برنامه‌های بازاریابی منبع محور هستند و بر روی بودجه تاثیرات بسیاری میگذارند؛ بنابراین هنگام تعیین بودجه باید به دو سوال پاسخ داد و باید دو تصمیم بزرگ در این قسمت گرفته شود.

1. اینکه این فعالیت‌ها چطور بودجه کسب می‌کنند؟! مثلاً ۷۰ درصد آن‌ها از طریق کاهش هزینه‌ها از طریق یکی کردن برنامه‌ها تخصیص داده می‌شود و ۳۰ درصد دیگر آن نیز از طریق سرمایه گذاری‌های جدید تامین می‌شود.

2. اینکه چه کسانی از این برنامه جدید سود کسب خواهند کرد؟ به عنوان مثال ۷۰درصد اعتبار کمپانی را افزایش خواهد داد و ۳۰ درصد  صرف برج سازی خواهد شد.

تعیین بودجه مزایای بسیاری دارد و برخی از اهداف حیاتی را دنبال می‌کند که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم:

  • کنترل منابع
  •  مخابره کردن برنامه‌ها برای مدیران و مسئولان مختلف
  •  انگیزه دادن به مدیران برای داشتن اشتیاق  لازم جهت رسیدن به اهداف بودجه بندی
  •  ارزیابی کردن عملکرد مدیران
  •  فراهم کردن شفافیت در عملکرد کمپانی

بازاریابی اینترنتی شاخه های مختلفی دارد و باید بعنوان یک مارکتر سعی کنید به تمام کانال ها حداقل آشنایی داشته باشید

اصول ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا ‏imc

  • باید به مشتریان خود این اطمینان را بدهید که برند شما وجود واقعی دارد تا هنگامی که آگهی و تبلیغات شما را مشاهده می‌کنند دچار سوءتفاهم کلاهبردار بودن شما نشوند.
  • سعی کنید اطلاعات کافی و کامل در ارتباط با محصول خود به مشتریان بدهید.  چرا که اگر مشتری از کاربرد محصول شما خبر نداشته باشد، حتی در صورت نیاز به آن بی اعتنا از کنار شما رد خواهد شد.
  • نکته دیگر این است که شما باید سعی کنید مشتری را به خرید از خود ترغیب کنید و این مسئله هنگامی امکان پذیر خواهد بود که بتوانید محصولی را ارائه کنید که دارای خصوصیات خاص و منحصر به فرد باشد.
  • اصل آخر این است که پس از اطمینان از اجرای سه اصل قبلی هنگامی که مشتری از شما خرید کرد می‌توان گفت که شما موفق شدید. البته در صورتی که این اصول را در راستای اصول imc انجام دهید.  یعنی باید تمامی عناصر و اعضای سازمان به طور یکپارچه و هماهنگ با هم عمل کنند.

تعیین بودجه در ارتباطات بازاریابی یکپارچه مدیران و مسئولان

مدیریت ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc

با توجه به تمامی مطالبی که تا به حال بیان کردیم باید گفت زمانی تمامی تلاش‌های ما به ثمر می‌رسد که بتوانیم به طور هوشمندانه و با یک برنامه ریزی دقیق آن را مدیریت کنیم. پس برای پیشرفت و ارتقاء کسب و کار و برند خود به یک مدیر فروش که از توانایی و تجربه کافی برخوردار باشد نیاز داریم.

برای مثال فرض کنید شما وارد یک رستوران شدید که در آن هر کس با توجه به طرز فکر و اندیشه خود فعالیت کند و ایده خود را پیش ببرد. برای مثال هنگام پخت قورمه سبزی که غذای سفارشی شما است هر آشپز با توجه به سلیقه و ذائقه و طرز فکر خود یک ادویه خاص به خورشت اضافه کند. به نظر شما با صرف این غذا چه حسی به شما دست خواهد داد، هنگامی که هیچ کدام از طعم‌ها با هم هماهنگی ندارند و مزه غذا خوشایند نیست. مدیریت در سطح  ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc موجب یکپارچگی و نظم در مجموعه شما می‌شود و از این طریق فروش و رضایت مشتری شما را افزایش می‌دهد؛ بنابراین یک مدیر ماهر و کاربلد در وهله اول سعی می‌کند که مخاطبان و مشتریان هدف خود را تشخیص داده و بداند که چه کسی قصد دارد روی برند او سرمایه گذاری کند.

سپس باید به خوبی محصول خود را شناخته و یک طرح و قالب بندی و نوشتار صحیح برای معرفی کامل و دقیق محصول خود برای ارائه به مشتری آماده کند.

چنانچه شما در رابطه با مسائل فوق اطلاعات کافی نداشته باشید، مسلما نمی‌توانید از هیچ ابزاری به طور مناسب برای ارتقاء فروش و کسب و کار و برند خود استفاده کنید.

شما به عنوان یک مدیر توانا باید با روش‌های برقراری ارتباط با مشتری کاملا آشنا باشید و بدانید که بهتر است از کدام روش‌ها برای تبلیغ محصولات خود استفاده کنید. مسلما هر کاری هزینه دارد و یک مدیر توانا و باتجربه باید بتواند هزینه‌های تبلیغ خود را تخمین زده و با توجه به روش‌های تبلیغات و هزینه‌های آن یک بودجه مشخص را به این منظور اختصاص دهد.

نوع بازاریابی درونگرا یا ربایشی نیز یک روش خوب و همیشه پایدار است.

مزایای ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا ‏imc

اگرچه  ارتباطات بازاریابی یکپارچه یا ‏imc نیازمند تلاش بسیاری است اما در عین حال از مزایای بسیاری نیز برخوردار است.

  • imc می‌تواند یک مزیت رقابتی ایجاد کند که موجب افزایش فروش و سودآوری شود و این در حالی است که در مصرف پول، زمان و استرس صرفه‌جویی می‌شود.
  • از طرف دیگر ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc ارتباطات را حول محور مشتریان چرخانده و به آن‌ها برای حرکت در مراحل مختلف پروسه خرید کمک می‌کند.
  • سازمان‌ها از طریق  ‏imc  می‌توانند تصویر خود را در ذهن مشتریان حک کنند و موجب ایجاد یک مکالمه شده و رابطه خود با مشتریان و مخاطبان خود را بهبود ببخشند.
  • ارتباطات یکپارچه بازاریابی باعث ایجاد وفاداری مشتریان می‌شود. این مسئله از آن‌ها در مقابل حمله اجتناب‌ناپذیر رقبا محافظت می‌کند.
  • از طرف دیگر ‏imc می‌تواند توسط افزایش اثرگذاری موجب افزایش سودآوری نیز شود.
  • به طور کلی یک پیام یکپارچه بسیار قدرتمندتر از یک رشته پیام‌های غیر مرتبط است. چرا که در دنیای شلوغ امروز یک پیام شفاف شانس بسیار بیشتری برای شنیدن دارد تا ۵۰ پیام تبلیغاتی که هر روز بر سر مشتریان ریخته می‌شود.
  • ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc می‌تواند با گسترش دادن پیام‌ها در میان چندین ابزار ارتباطی موجب افزایش فروش شده و مزایای بیشتری را برای مشتریان به وجود آورد تا آن‌ها را آگاه‌تر کرده و تشویق کند که از برند شما خرید کنند.
  • پیام‌هایی که با دقت به یکدیگر متصل شده‌اند و به خریداران با در اختیار گذاشتن یاداوری‌های زمانی، آفرهای مخصوص، اطلاعات به روز شده ارائه می‌شوند، کمک می‌کند که در مسیر خرید حرکت کنند و این کار باعث می‌شود که مشکل انتخاب در دنیای شلوغ پیچیده امروزی کاهش یابد.
  • از طرف دیگر ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc موجب مستحکم‌تر شدن و در نتیجه معتبر تر شدن پیام‌ها می شود و این موضوع موجب کاهش ریسک ذهنی خریدار شده و در نتیجه پروسه جستجوی آن را کوتاه‌تر کرده و او را در انتخاب کردن محصول شما در مقایسه با سایر برندها کمک می‌کند.
  • ارتباطات غیریکپارچه موجب ارسال پیام‌های نامرتبط می‌شود، که تاثیرگذاری پیام را از بین می‌برند. این موضوع می‌تواند باعث خسته شدن و افزایش استرس و نگرانی مشتریان شود.  در صورتی که ارتباطات یکپارچه موجب ایجاد احساس اطمینان در مشتری شده و پیام‌ها و عکس‌های اصولی مرتبط و مفید باعث به وجودآمدن یک روابط عمیق و طولانی‌تر بین شما و مشتریان شما می‌شود.
  • از طرف دیگر ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc به این دلیل که مسائل تکراری در بخش‌های مختلف مانند عکاسی و گرافیک را حذف می‌کند، در هزینه‌ها صرفه‌جویی می شود. در واقع خرج‌های سازمان‌ها از طریق استفاده از یک آژانس برای تمامی ارتباطات کاهش پیدا می‌کند. حتی در صورت وجود چندین آژانس نیز ممکن است در زمان صرفه‌جویی شود چرا که ملاقات‌ها به صورت دسته جمعی صورت می‌گیرد و تمامی آژانس‌ها دور هم جمع می‌شوند و برای خلاصه سازی و جمع بندی و برنامه‌ریزی استراتژیک باهم مشورت می‌کنند و این کار موجب کاهش حجم کار و سطوح استرسی میشود.

موانع ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc

در کنار تمامی این مزایا گاهی موانعی هم در مسیر وجود دارد که کار را کمی مشکل می‌کند. مثلا گاهی اوقات اعضای یک مجموعه اطلاع رسانی‌های لازم را با یکدیگر انجام نمی‌دهند. به عنوان مثال پرسنل پذیرایی و مسئول سرو رستوران را در نظر بگیرید که در بخش مجزا از آشپزخانه قرار می‌گیرند؛ در نتیجه این پرسنل نمی‌تواند بازخورد مشتری را به درستی به آشپز برساند و بدین ترتیب نقاط ضعف طبخ غذا پابرجا می‌ماند، چرا که اعتراضاتی که در این مورد ثبت شده به درستی به دست آشپز نمی‌رسد.

از جمله موانع دیگری که imc می‌تواند موجب بروز آن شود کاهش خلاقیت است. چرا که ایده‌های خلاقانه شما باید در چارچوب استراتژی‌های بازاریابی یکپارچه باشند و اگر چنین نباشد ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc آن ایده را نمی‌پذیرد؛ بنابراین می‌توان گفت که imc موجب محدود شدن خلاقیت شما می‌شود.

هر شبکه و مکانی استراتژی بازاریابی خود را می طلبد : استراتژی بازاریابی در اینستاگرام

قوانین طلایی در ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا ‏imc

  1. در وهله اول مطمئن شوید که مفاهیم imc به طور کامل توسط مدیران درک شده است و سپس در زمینه جلب نظر آن‌ها تلاش کنید.
  2. سعی کنید همه بخش‌های سازمان خود را یکپارچه کنید. با یک برنامه‌ریزی دقیق و ارسال  یک پیام واحد به مدیران تمام بخش‌های مجموعه سازمان خود از بخش بازاریابی تا ارسال محصول همه را با هم یک پارچه و یک سو نمایید.
  3. مطمئن شوید که دقیق‌ترین شیوه‌ها و اصول تبلیغ رعایت می‌شود.
  4. هدف اصلی خود را به طور واضح و مشخص معرفی کنید و اهداف ارزشمند دیگر خود را که در رابطه با هدف اصلی هستند به طور روشن بیان نمایید.
  5. در برنامه‌ریزی خود به طوری کارها را اولویت بندی کنید تا بتوانید با بودجه کم نیز کار خود را انجام دهید. چرا که همواره بودجه دریافتی شما کمتر از آن چیزی است که به آن احتیاج دارید.
  6. مشتری مهمترین چیزی که باید توجه خود را به آن معطوف کنید. از لحظ‌ ای که مشتری جذب شما شده و با شما همراه می‌شود تا پایان مسیر خرید باید سعی کنید که ارتباط خود با او را حفظ نمایند. این فرایند در صورتی ممکن می‌شود که شما از یک برنامه‌ریزی دقیق در رابطه با چیزی که میخواهید برخوردار باشید و آن را در هر مرحله از خرید با مشتری خود در میان بگذارید.
  7. باید ارزش‌ها و روابط برند خود را شناسایی کنید، تا بتوانید ارتباط خوبی با مشتری خود بگیرید. چرا که دقیقاً همان میزان که جذب مشتری حائز اهمیت است حفظ آن نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است.  شما با ایجاد روابط موثر می‌توانید مشتریان خود را حفظ کنید.
  8. سعی کنید سیستمی طراحی نمایید که از طریق آن بتوانید اطلاعات بازاریابی را با مشتریان خود به اشتراک بگذارید.
  9. در تبلیغات محصول و برند خود از هنر، ایده‌های خلاقانه برای تصاویر و نوشته‌های جذاب استفاده کنید.  فرقی ندارد که این هنر و خلاقیت برای نوشته روی ماشین‌های حمل بار شما باشد و یا لوگوی برند شما.
  10. آماده شروع دوباره و تغییر همه چیز باشید و از شکست نترسید. سعی کنید هر شکست را به تجربه برای خود تبدیل کرده و از آن درس بگیرید. همیشه سعی در بهینه کردن آموزه‌های ارتباطات خود باشید و آزمایش نمایید و به این ترتیب کار خود را هر سال بهتر کنید.

در مورد کانال های دیگر بازاریابی مثل انواع بازاریابی چریکی یا (پارتیزانی ،ویروسی) چیست و مزایا نیز مطالعه داشته باشید

طریقه نوشتن پلن ‏ ارتباطات یکپارچه بازاریابی یا imc

شما می‌توانید طراحی یک پلن imc  را در ۷ مرحله انجام دهید که در زیر برای شما به طور مختصر این مراحل را بیان کرده‌ایم.

  1. مشتریان خود را با توجه به چگونگی خرید، بازخوردهای مشتریان، الگوهای جمعیت شناختی آن‌ها و خصوصیات رفتاری دسته بندی کرده و این اطلاعات را در پایگاه اطلاعاتی نگه دارید.
  2. با توجه به نتایج تجزیه تحلیل اطلاعات مرحله قبل و با توجه به خصوصیات رفتاری و طرز فکر مشتری متناسب با زمان و مکان و وضعیت مشتری به برقراری ارتباط با آن اقدام کنید.
  3. در این مرحله برنامه‌نویسان برند شما باید با توجه به اطلاعاتی که کسب کرده‌اند، به تعیین اهداف بازاریابی بپردازند.
  4. در این مرحله بازاریابان برند شما باید مشخص کنند که مشتریان بازار هدف و مخاطب شما تمایل به خرید چه نوع از محصولی را دارند، و این محصولات چه نام و  نشان و چه ویژگی‌هایی دارند و شما می‌توانید با چه روش‌هایی نگرش و دیدگاه آن‌ها را تغییر دهید.
  5. با توجه به اهداف مشتریان هدف، باید استراتژی‌هایی را ارائه کنید که به وسیله آن‌ها بتوانید بر رفتار و نگرش دیدگاه مشتری تاثیر بگذارید.
  6. شما برای ارتقاء کسب و کار و فروش خود باید از هر چیزی که در بازاریابی به عنوان ابزار شناخته می‌شود استفاده کنید.
  7. برنامه نویسان شما می‌توانند با ترکیب ابزارهای تبلیغ مختلف همچون بازاریابی مستقیم، مشتری شخصی، آگهی، پروموشن فروش و روابط عمومی  موجب تاثیر بر رفتار مشتری و ایجاد یک مشتری ثابت و حفظ آن شوند.

یکی از بهترین و کاربردی ترین روش های بازاریابی IMC است چنانچه می خواهید فروش برند خود را ارتقا دهید از کارشناسان فعال در این حوزه و یا ابزار های متناسب با آنها کمک بگیرید و سعی در ارتقا اطلاعات خود در این ضمینه داشته باشید چرا که بدون شک IMC  یک نقطه پرتاب برای برند شماست به شرط آن که با توجه به اصول آن حرکت کنید . 
 

بیشتر بدانیم : برندینگ یا برندسازی چیست؟ اصول و استراتژی برندسازی

زهرا شریفی
نویسنده : زهرا شریفی

مدیر دیجیتال مارکتینگ

با دیجیتال مارکتینگ زندگی میکنم و نفس میکشم! :)

مشاهده تمام مطالب نویسنده