شاخص کلیدی عملکرد یا KPI چیست؟
KPI در لغت به معنای شاخص کلیدی عملکرد است. و میتوان گفت یک متغیر قابل اندازه گیری است که به ما نشان میدهد، یک سازمان چقدر در رسیدن به اهداف کلیدی خود موفق بوده است و بر اساس آن میتوان میتوان میزان عملکرد شخص، دپارتمان، فرآیند، کمپین و یا اهداف استراتژیک یک برند را سنجید.کسب و کارها با تعریف کردن شاخص های کلیدی عملکرد ، بیزینس خود را در مسیر رشد و بهبود قرار میدهند. این شاخص ها در قالبی شبیه به برنامه ریزی تعریف میشوند و شامل مسیر ، هدف و بازه ی زمانی هستند.
به عبارتی دیگر شاخص عملکرد کلیدی (KPI) یک معیار تجاری است که عملکرد و پیشرفت یک کسب و کار را در برابر اهداف کلیدی آن اندازه گیری میکند. هدف از استفاده از KPI ها کمک به کسب و کارها برای ارزیابی موفقیت خود در دستیابی به اهداف خاص است. KPIها به دو گروه تقسیم می شوند: KPIهای سطح بالا که عملکرد کلی شرکت را ردیابی میکنند و KPIهای سطح پایین که عملکردهای کلیدی کسب و کار مانند فروش یا بازاریابی را اندازه گیری میکنند.
از همین نکته میتوان متوجه شد که شاخص کلیدی عملکرد شباهت زیادی به استراتژی های بیزینسی دارند به این صورت که :
صاحب بیزینس با اِشراف به هدفِ اصلی کسب و کار و شناختِ واقع بینانه از نقاط قوت و نقاط ضعف بیزینس ، برای نقاط ضعف تغییراتی در نظر میگیرد و این تغییرات را با توجه به هدف اصلی بیزینس و قید مدت زمان تا حاصل شدن تغییر ، تحت عنوان شاخص های عملکرد کلیدی تعریف میکند.
واقعیت این است که نامیدن یک متریک “KPI" آن را کلیدی نمیکند. معیارهای بیهوده، مانند برداشتها، بازدید از صفحه، لایکها و دنبالکردنها، همگی در داشبورد دیجیتال خوب به نظر میرسند. اما آنها به تنهایی بینش عملی ارائه نمیدهند. این معیارها صرفاً نقاط داده هستند.
معیارهایی که واقعاً اهمیت دارند، آنهایی هستند که مستقیماً با اهداف و اهداف سازمان شما مرتبط هستند. به خاطر سادگی، بیایید آنها را معیارهای معنادار بنامیم. این معیارها نقطه قوت یا ضعفی را نشان میدهند که میتوانید برای نزدیکتر کردن کسب و کارتان به اهدافش، بر روی آن تمرکز کنید یا آن را برطرف کنید. بر خلاف معیارهای غرور، معیارهای معنی دار بینشهای عملی را ارائه می دهند و اطلاعاتی که برای تنظیم استراتژیهای بازاریابی خود در زمان واقعی نیاز دارید و در نهایت به عنوان یک سازمان رشد میکنید.
برای مثال : صاحب یک شرکت بیمه تصمیم میگیرد که با تغییرات در عملکردِ منشی های شرکت در طولانی مدت مشتریان بیشتری را جذب کند برای همین ایده ، شاخص کلیدی عملکردی را تعریف میکند تا با توجه به آن بتواند در یک بازه ی طولانی مدت ( پنج ماه ) به جذب ۱۰۰ عدد مشتری برسد و تا تاریخ مذکور هم ، بازه های کوتاه مدت ( ۲۰ مشتری در ماه ) را نیز تعریف میکند که در آن تاریخ ها بتواند میزان رشد یا خطای این شاخص ها را چک کند و در صورت همخوانیِ انتظارات و اتفاقات به همین مسیر ادامه دهد ؛ در غیر این صورت (اثربخش نبودن استراتژی) بتواند راه های دیگری را امتحان کند.
چگونه شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را تعیین کنیم؟
نحوه محاسبه kpi: هنگامی که نوبت به شناسایی KPI های مناسب برای فروشگاه آنلاین شما میرسد، با این سوال از خود شروع کنید که "چه چیزی موفقیت را برای تجارت الکترونیک من تعریف میکند؟" و "چه اهدافی میتواند من را به آن موفقیت برساند؟" اغلب، معیار پیشفرض، بازگشت سرمایه (ROI) است که میزان موفقیت یک سرمایهگذاری خاص را اندازهگیری میکند و بازده را با هزینه اصلی مقایسه میکند. با این حال، همیشه نمیتوان هر تلاشی را به نتیجه نهایی گره زد و گاهی اوقات ارزش انجام آن را ندارد.
برای تعیین شاخص کلیدی عملکرد مناسب، ابتدا باید اهداف و مقاصدی را برای هر چیزی که قصد ردیابی آن را دارید تعیین کنید. مرحله بعدی تعیین شرایط خاصی است که تحقق اهداف تعیین شده را در یک بازه زمانی مشخص تسهیل میکند. دو عنصر کلیدی برای این امر، شناسایی یک فعالیت قابل اندازه گیری و یک چارچوب زمانی خاص است. به عنوان مثال، "بازدیدکنندگان جدید را 20٪ در 3 ماه آینده افزایش دهید". این عناصر عوامل موفقیت حیاتی هستند که به شما کمک میکنند بفهمید آیا در مسیر رسیدن به اهداف خود هستید یا خیر. مرحله آخر تنظیم KPI واقعی است. در مورد مثال استفاده شده در بالا، KPI میتواند «درصد بازدیدکنندگان جدید در مقابل بازدیدکنندگان بازگشتی در مقایسه با ماه گذشته» باشد.
مجموعهای از شاخص کلیدی عملکرد مختلف وجود دارد که خرده فروشان آنلاین دوست دارند آنها را ردیابی کنند. به یاد داشته باشید که فقط باید KPI هایی را که برای کسب و کار شما منطقی هستند نظارت کنید، اما مهمترین مواردی که ممکن است بخواهید بررسی کنید عبارتند از:
- نرخ تبدیل
- ترافیک سایت
- میانگین بازدید از صفحه و زمان حضور در سایت
- نرخ پرش
- صفحات در هر بازدید
- رها شدن سبد خرید
- میانگین ارزش سفارش
- خروج از صفحات
- منابع ارجاع
- نرخ بازگشت
- منابع ترافیک
- تبدیلهای کمکی
- بیشترین ترافیک صفحات و محتوا
- فروش نهایی (روزانه، هفتگی، ماهانه و ...)
انواع شاخصهای کلیدی
- ورودیها : اطلاعاتی درباره مقدار، نوع و کیفیت منبعی میدهد که صرف رسیدن به اهداف شده است.
- فرآیند : روی کیفیت و کارآیی فرایندهایی که در تولید خروجی به کار میروند تمرکز دارد.
- خروجیها : میزان کاری که انجام شده و چیزی که تولید شده است را نشان میدهد.
- نتایج : این نوع KPI با هدف بررسی نتایج به دست آمده تعریف میشود و بر روی دستاوردها و تاثیرات آنع تمرکز دارد.
- پروژه : در این مراحل پیشرفت، اتمام یا نواقص پروژه بررسی میشود.
نحوه محاسبه شاخصههای کلیدی و یا kpi چگونه است؟
به این منظور شما باید ابتدا با مفهوم بازاریابی ربایشی یا درون گرا (Inbound Marketing) و بازاریابی خروجی outbound آشنا شده باشید.
در بازاریابی خروجی مشتری با بیزینس شما ( از طریق های تبلیغ در تلویزیون / رادیو / بیلبورد / روزنامه / مجله و کاتالوگ) ابتدا آشنا میشود و بعد از احساس نیاز به محتوای شما ، با شما ارتباط میگیرد.
در نوع بازاریابی ورودی شما بیزینس خود را بر سر راه مشتری های خود قرار میدهید! با انجام سئو های مرتبط در صفحات مجازی و موتور های جستجو ؛ به این صورت که مشتری شما ابتدا احساس نیاز میکند و سپس با جستجو در رابطه با محصول یا خدماتی که در حوزه تخصصی شماست ، با بیزینس شما آشنا میشود و سپس خود تبدیل به مشتری بالقوه ی شما خواهد شد.
حالا با دانستن این تعاریف برای رسیدن به میزان درآمد بیزینس میتوانید از فرمول زیر استفاده کنید:
(کل فروش سال) - (میزان درآمد بیزینس از طریق مشتریان ورودی inbound )
چرا شاخص کلیدی عملکرد برای تجارت الکترونیک شما مهم است؟
در مورد شاخص کلیدی عملکرد KPIبه عنوان نقاط عطف در مسیر موفقیت فکر کنید. آنها با هدف هدایت کنش، اندازه گیریهایی هستند که میتوانند به سرعت و با دقت آشکار کنند که آیا کسب و کار شما با موفقیت به سمت اهداف خود حرکت میکند یا خیر. نظارت بر شاخصهای کلیدی عملکرد خود به طور منظم (حتی روزانه) به شما کمک میکند تا تصمیمات آگاهانهای در مورد فروشگاه آنلاین خود بگیرید و روی ابتکاراتی که باعث رشد کسب و کار شما میشود تمرکز کرده و روی آنها سرمایه گذاری کنید.
KPI ها راه مهمی برای اطمینان از اینکه تیمهای شما از اهداف کلی سازمان حمایت میکنند هستند. در اینجا برخی از بزرگترین دلایلی وجود دارد که چرا شما به شاخصهای کلیدی عملکرد نیاز دارید.
تیمهای خود را در یک راستا نگه دارید : چه برای اندازهگیری موفقیت پروژه یا عملکرد کارکنان، شاخص کلیدی عملکرد باعث میشود تیمها در یک جهت حرکت کنند.
ارائه یک بررسی سلامت : شاخصهای کلیدی عملکرد موجب میشوند شما نگاهی واقع بینانه به سلامت سازمانتان داشته باشید و از عوامل خطر گرفته تا شاخصهای مالی را واقع بینانه بررسی کنید.
تنظیمات را انجام دهید : KPIها به شما کمک میکنند تا موفقیتها و شکستهای خود را به وضوح ببینید تا بتوانید کارهای بیشتری در راستای موفقیت کسب و کارتان انجام دهید و کارهایی را که نیاز نیست انجام شوند را متوقف کنید.
تیمهای خود را پاسخگو نگه دارید : مطمئن شوید که همه با شاخصهای کلیدی عملکرد کارکنان را ملزم میکند تا پیشرفت خود را پیگیری نمایند و به مدیران کمک میکنند تا کارها را راحتتر و اصولیتر پیش ببرند.
بهتر است کسب و کار خود را از طریق آموزش جامع ثبت مکان، افزودن کسب و کار، لوکیشن در گوگل مپ (Google Map) نیز چک کنید
چگونه برای کسب و کار خود KPI تعریف کنیم؟
برای تعریف KPI مناسب برای کسب و کار خود ابتدا باید به چند سوال اساسی پاسخ دهیم و متناسب با این سوالها و پاسخها باید KPI مناسب را تعریف و طراحی کنیم. این سوالها شامل موارد زیر میشود:
- دنبال چه نتایجی هستیم؟ این نتایج ممکن است شامل درآمد، فروش بیشتر، سهام بازار، افزایش کلیک، افزایش، افزایش فالوئر و… باشد.
- این نتایج چه اهمیتی برای ما دارد؟
- برای سنجش مسیر پیشرفت باید چه چیزی را اندازهگیری کنیم؟ باید روشهای ارزیابی، کمی یا کیفی بودن اطلاعات و آمار، نحوه تحلیل، ابزارهای تحلیلی و… را مشخص کنید.
- چگونه به این نتایج برسیم؟.
- مسئول رسیدن به این نتایج چه افرادی هستند؟ باید برای هر شخصی در تیم یک مسئولیت در نظر بگیریم و مطابق با نوع مسئولیت وی باید هدف و برنامه ریزی مشخصی برای او تعریف کنیم که در راستای رسیدن به هدف اصلی باشد.
- چطور متوجه شویم که به نتایج مطلوب رسیدهایم؟ با پاسخ به این سه سوال که چه میخواهیم؟ چگونه میخوایم به آن برسیم؟ و اکنون در کجا قرار داریم میتوانیم بسنجیم که تا چه حد به نتیجه دلخواه نزدیک هستیم.
- بازه زمانی برای سنجش نتایج چقدر است؟
بررسی شاخص های عملکرد کلیدی KPI
تنها KPIهایی که ارزش داشتن را دارند آنهایی هستند که معنی دارند. پس چه چیزی را باید اندازه بگیرید؟ در اینجا هفت شاخص عملکرد کلیدی وجود دارد که باید روی آنها تمرکز کرد:
1. نرخ پرش: این معیار به شما کمک میکند تا به شما بگوید که آیا مردم به طور اساسی با محتوای شما درگیر هستند یا به سادگی از کنار آن عبور میکنند. این نشان دهنده درصد بازدیدکنندگانی است که قبل از مشاهده سایر صفحات وارد و سپس خارج میشوند. نرخ پرش بالا (بیش از 60٪) یکی از رایجترین مشکلات تبدیل است. ارائه محتوای ثابت و مشتری محور با استفاده از تصاویر بهینه، ویدئوهای جذاب و فراخوان برای اقدام واضح میتواند به بهبود این معیار کمک کند.
2. نرخ تبدیل صفحه فرود: چه وب سایت شما یک صفحه فرود داشته باشد یا دهها صفحه، شما میخواهید بدانید که هرکدام چقدر خوب عمل میکنند. نرخ تبدیل صفحه فرود شما درصد بازدیدکنندگانی است که اقدام مورد نظر را انجام می دهند چه دانلود یک راهنما، اشتراک یا برنامه ریزی یک نسخه نمایشی. برای بهبود نرخ تبدیل، مطمئن شوید که تجربه کاربری در این صفحات آسان است، فراخوان برای اقدام (CTA) واضح است و آنچه ارائه میدهید قانعکننده است.
3. نرخ کلیک: بیشتر از نرخ باز شدن ایمیل، نرخ کلیک نشان میدهد که چه تعداد از گیرندگان روی دکمه CTA (بهینه سازی call to action) یا پیوندهای دیگر در یک ایمیل کلیک کردهاند. این معمولاً تعداد کل کلیکهای یک ایمیل تقسیم بر تعداد کل باز شدنهای آن است. معیارها میتوانند بسته به صنعت شما متفاوت باشند.
5. نرخ تبدیل ترافیک موبایل: چرا تبدیلهای تلفن همراه را به طور جداگانه پیگیری کنید؟ اکنون مشتریان از طریق دستگاههای تلفن همراه به وب سایتهای بیشتری دسترسی دارند تا از رایانههای رومیزی، به این معنی که اگر وب سایت شما در تلفن همراه با نرخ بالاتری نسبت به رایانه رومیزی بازدیدکنندگان را از دست میدهد، مشکل دارید. این میتواند نشاندهنده این باشد که آیا کاربران وبسایت شما را بهدرستی برای گوشیهای هوشمند و تبلتها بهینهسازی میکنند یا میتواند چیزی مهم در مورد رفتار کاربر و سفر خریدار شما را نشان دهد تا بتوانید بازاریابی خود را به درستی تنظیم کنید.
6. هزینه به ازای تبدیل(CPC) : همچنین به عنوان هزینه به ازای هر اقدام شناخته میشود، این معیار نشان میدهد که چقدر هزینه برای واداشتن مشتری به یک اقدام نهایی مورد نظر دارد. شما میتوانید آن را با تقسیم کل هزینه تبلیغات در یک کمپین بر تعداد کل تبدیلهای منتسب به آن کمپین محاسبه کنید.
7. بازگشت سرمایه (ROI): در نهایت، ROI نتیجه نهایی شما برای شاخص کلیدی عملکرد جهت تلاش بازاریابی است. همه چیز باید به همان مقداری که بازدهی واقعی برای ساعتها و دلاری که برای آن هزینه میکنید بازگردد. هر چقدر هم که یک کمپین ممکن است بر اساس هر معیار دیگری موفق به نظر برسد، باید در قبال درآمدی که از طریق تبدیلهای مؤثر ایجاد میکند، پاسخگو باشد.
مراحل و نحوه ایجاد شاخص کلیدی عملکرد (KPI)
-
ابتدا برای تعیین KPI باید با یک هدف اصلی شروع کنید :
تعیین هدف میتواند یک هدف گذاری کوتاه مدت و یا بلند مدت باشد. و در واقع این هدف است که هربار به شما میگوید دقیقا در چه نقطهای هستید.
در گام بعد، پس از آنکه هدف تعیین شد برای رسیدن به هدف باید برنامه ریزی کرد که برنامهریزی نیز شامل برنامهریزی کوتاه مدت و بلند مدت میشود.
-
مشخص کردن عوامل موفقیت :
عوامل موفقیت ممکن است شامل ابزارها، نیروی انسانی مناسب، مدیریت صحیح و ... باشد. هر کسب و کار عوامل موفقیت خاص خود را دارد. این عوامل باید به صورت شخصی سازی شده و سفارشی تعیین شوند.
-
ایجاد KPI براساس عوامل موفقیت :
در این مرحله ما میتوانیم براساس عوامل موفقیت، KPIهای خودمان را تعریف کنیم.
-
گردآوری معیارها :
معیار هر شخص یا کسب و کار ممکن است با دیگری متفاوت باشد به طور مثال میزان فروش، تعداد نصب، تعداد کلیک، تعداد دانلود، تعداد تماس و…
-
محاسبه شاخصهای کلیدی :
KPIها را باید نوعی متریک بدانیم که قابلیت اندازهگیری دقیق دارند و به ما نشان میدهند چقدر در رسیدن به نتایج موفق بودیم و ارزیابی عملکرد ما چطور بوده است.
اکنون باید مسیرهای دستیابی به هدف را مشخص کنید و بهترین گزینه را در میان آنها انتخاب کنید.
پس از هر بازه زمانی متناسب با هدف و نوع برنامهریزی باید بررسی کنید که در چه نقطهای قرار دارید و برای رسیدن به هدف نهایی تا چه میزان درست گام برداشتهاید و چنانچه به اصلاح مسیر و برنامهریزی مجدد نیاز دارید آن را اصلاح کنید. در این صورت امکان انحراف از مسیر هدف تا حدود زیادی کاهش خواهد یافت و شما در رسیدن به هدف نهایی موفقتر خواهید بود.
چرا شاخص کلیدی عملکرد یا kpi مهم است؟
بدون محاصبه شاخصه کلیدی عملکرد ما قادر نیستیم که بفهمیم تا چه میزان عملکرد ما درست بوده است؟ کجا خوب عمل کردیم، کجا نیاز به اصلاح دارد و در مجموع آیا توانستهایم به خواستههایمان برسیم یا نه. به همین دلیل به شما توصیه میکنیم اگر شما در وبسایت فعالیت دارید برای دستیابی به شاخص کلیدی عملکرد در وبسایت خود ، از برنامه هایی که میزان و نرخ تبدیل KPI میدهند استفاده کنید این برنامه ها به شما میگویند که آیا شما به طور موثر محتوا تولید کرده اید یا خیر؛ از طرف دیگر هم با دستیابی به درصدِ ترک کردنِ بدون رضایتِ مخاطبان، میتوانید مسیر پیش رو را برای ادامه بیزینس روشن کند.
چرا باید KPIهای خود را ردیابی کنید؟
برای اینکه ایده بهتری از عملکرد بازاریابی خود داشته باشید و در نتیجه به اهداف بازاریابی خود برسید. شما باید معیارهای دیجیتال مارکتینگ خود را ردیابی کنید تا تصویر واضحی از اینکه چه چیزی کارآمد و نتیجه است و چه چیزی بلعکس، داشته باشید. اگر استراتژی رسانهای شما سود ایجاد میکند اما نمیدانید از کجا میآید، هرگز نمیدانید بودجه بازاریابی خود را کجا سرمایهگذاری کنید.
امروزه تقریباً همه چیز را میتوان ردیابی کرد؛ بنابراین به راحتی میتوان متوجه شد که مشتریان پرداخت کننده شما دقیقاً از کجا میآیند، هزینه هر سرنخ، هزینه به ازای هر خرید و کدام تلاشهای بازاریابی دیجیتال بهترین نتیجه را داشتهاند و غیره.
با این دانش، میتوانید بخشهای زیانآور استراتژی خود را کنار بگذارید و روی کارکرد بهتر بخشهای سودآور تمرکز کنید.
موفقیت را میتوان به روشهای مختلفی سنجید. برای برخی، اندازه متراژ خانه آنها است. برای دیگران، این نوع ماشینی است که میرانند. برای بازاریابان دیجیتال، موفقیت – چه کوتاه مدت و چه بلند مدت – با شاخص کلیدی عملکرد KPI اندازه گیری میشود.
در عصر داده و فناوری، عملاً همه چیز قابل اندازهگیری است. KPI ها مقادیر قابل اندازه گیری هستند که بینشهای عملی را در مورد اینکه چه چیزی با بازاریابی دیجیتال شما کار میکند و چه چیزی همسو نیست، می دهد. KPIهای خوب میتوانند به شما کمک کنند موفقیت را در همه چیز از نرخ کلیک گرفته تا تبدیل سرنخ ردیابی و اندازه گیری کنید.
همانطور که میبینید، انواع شاخص کلیدی عملکرد در تمام زمینههای کسب و کار مفید هستند. اما مهم است که از آنها به روش درست استفاده کنید و فقط یک KPI تعریف نکنید و سپس آن را فراموش کنید. اطمینان حاصل کنید که هر چیزی که برای اندازه گیری انتخاب می کنید به طور منظم و مکرر بررسی و پیگیری شود.
KPI ها به شما کمک میکنند دید واضحی از اینکه کسب و کار شما در حال حاضر کجاست و به کجا میرود داشته باشید. اگر به درستی استفاده شوند، به شما کمک میکنند نبض سلامتی سازمان خود را بگیرید.
ایجاد شاخص کلیدی عملکرد صحیح براساس مدل SMART
مدل اسمارت یک روش بسیار دقیق برای بررسی و محاصبه نحوه عملکرد kpi است که در ادامه شرح بیشتری در رابطه با این روش برای شما آورده شده است.
- Specific: به این معنی است که هدف و شاخصهای شما باید صریح و شفاف و ویژه کسب و کار شما باشند.
- Measurable: به شما میگوید که اهداف و شاخصهای شما باید به گونهای تعیین گردد که قابلیت اندازهگیری دارند.
- Attainable: اهداف و شاخصهای کلیدی عملکرد که تعریف میکنید باید تمامی شرایط و قابلیت دسترسی را داشته باشند.
- Related: اهداف و KPI تعریف شده باید کاملا مرتبط به کسب و کار شما باشد.
- Time: به این معنی است که شما حتما زمان مشخصی برای رسیدن به اهداف و شاخصهای کلیدی عملکرد تعریف کنید.
در ادامه این مطلب چند دسته مهم از عملکرد KPI مختلف را به شما معرفی کنیم
شاخص کلیدی عملکرد فروشگاهی چگونه است؟
اگر شما در بیزینس فروشگاهی فعالیت دارید به شما پیشنهاد میکنیم برای دستیابی به شاخص کلیدی عملکرد، ابتدا راهی را برای ارتباط با مشتری هایی که از شما خرید می کنند پیدا کنید ( طراحی بروشور / ارسال پیامک / نیروی انسانی ) و سپس با طرحِ چند سوال کلیدی مانند :
- دلیل انتخاب فروشگاه شما
- محصول مورد علاقه
- نحوه برخورد کارمندان
- و...
حالا قسمت تاثیر گذار فروشگاه خود را پیدا کنید و برای بهتر کردن آن قسمت برنامه ریزی کنید.
شاخص کلیدی عملکرد انتشاراتی چگونه است؟
اگر شما در انتشارات فعالیت دارید به شما پیشنهاد میکنیم برای دستیابی به شاخص کلیدی عملکرد بیزینس خود ، نیاز روز دنیا و خواننده گان را بشناسید و بعد ظرفیت های بیزینس را با نیاز مخاطب تطبیق دهید.
تا زمانی که شما برای چاپ هر کتاب از کاغذ و جوهر استفاده می کنید… باید بدانید درصد بالایی از سود حاصل از فروش خود را باید روی خرید کاغذ و جوهر و دیگر نیاز های اولیه مصرف کنید اما میتوانید با طراحی نسخه های الکترونیکی تحول بزرگی را در کسب و کار ایجاد کنید ؛ همچنین از این طریق می توانید عنوان کتابی که از دید مخاطبان جذابیت بیشتری دارد را بشناسید و در موضوعات کتاب های بعدی را با علم به سلیقه تصمیم بگیرید.
امروز از کاغذ به سمت دنیای آنلاین سوق پیدا می کنید برای همین بجای چاپ طراحی و ساخت تیزر تبلیغاتی در عرصه روز دیده می شوند
شاخص کلیدی عملکرد نرم افزاری چگونه است؟
اگر کسب و کار شما از طریق نرم افزار است به شما پیشنهاد میکنیم برای دستیابی به شاخص کلیدی عملکرد در نرم افزار خود از ابزار هایی مانند Ahrefs , Ubersuggest , Semrush کمک بگیرید تا بتوانید محتوایی را تولید کنید که با سلیقه مخاطب شما بیشترین نزدیکی را دارد و در تخمین زدنِ تعداد کاربران فعال در هر ماه نسبت به تعداد کل کاربران ( که یک راه مهم برای رسیدن به شاخص عملکرد کلیدی است ) موفق باشید.
برای گرفتن بهترین نتیجه در شاخص کلیدی عملکرد ، مدیر کسب و کار باید کارمندان خود را در جریانِ تغییرات در مسیر و ایده ی اصلی شاخص ها و هدف نهایی از تعریف کردن شاخص عملکرد کلیدی قرار دهد و حتما از نظرات آنها به عنوان عضو های تاثیر گذار در موفقیت بیزینس استفاده کند.با انجام این کار، کارمندان متوجه اهمیت و میزان تاثیر گذاری خودشان در این چرخه خواهند شد و همین امر باعث بالا رفتن میزان رضایت و همکاری اعضای تیم با هم خواهد شد.
نکته ی گفته نشده در KPI
پیشنهاد ما به شما این است که برای تعریف کردن شاخص ها از هیچ بیزینس یا شرکتی کپی برداری نکنید
نکته ی اصلی در این کار ، منحصر به فرد بودن هر مرحله از شاخص ها با هم است و این وظیفه ی مدیر و یا صاحب کسب و کار است که قسمت های حساس و لازم به تغییر بیزینس خود را پیدا کند و برای بهبود آنها برنامه ریزی کند از همین جهت هیچ دو استراتژی نباید شبیه به هم باشند و در صورت کپی برداری از شاخص کلیدی عملکرد ، از یک بیزینسِ مشابه ، میتوان به خام بودن مدیر بیزینس و عدم موفقیت در طولانی مدت پی برد ؛ زیرا باید انتظار داشت در بهترین حالت این بیزینس دنباله روی یک بیزینس مشابه و قوی تر و موفق تر باشد و همیشه هم یک قدم عقب تر باقی بماند.
توجه داشته باشید با سربلند بیرون آمدن و پایان یافتن یک شاخص کلیدی عملکرد کار شما پایان نیافته است… در کل میتوان گفت این مسیر هرگز پایانی نخواهد داشت!
شما هر لحظه و در هر زمان باید در حال چک کردنِ شاخص هایی باشید که پیشتر تعریف کرده بودید و در عین حال با نگاهی به آینده شاخص هایی را برای بلند مدت در دست تغییر داشته باشید تا به محض پشت سر گذاشتن یک قسمت ، آماده تغییر در قسمت های بعد باشید.
ما شاخص عددی خودمون رو در kpi چطور باید مشخص کنیم؟
عدد با خودتونه شما بازه رو مشخص کنید مثلا عدد 0 تا 100 که عدد 100 بالاترین امتیاز رو مشخص میکنه